باسلام خدمت شما ازکجا شروع کنم من اتفاقات چندسال اخیر رو میخوام بنویسم ما ی خانواده 5نفری بودیم که مادرم تا یادم میاد مریضه از نظر روحی و دارو مصرف میکرد، پدرم به علت کنسر فوت شدن و تمام مدت من مراقبش بودم دوسال بعد برادرم که خیلی دوستش داشتم فک میکنم با سلاح سرد خودکشی کرد یکسال بعد با بدترین حال من دست به انتخاب زدم وانتخاب همسر داشتم ، احساس میکنم نمیدونم کجایی این زندگی ام ، همه چیز خیلی سریع پیشرفت اصلا نمیدونم چیکار میخوام بکنم کتاب فرانکل هم خوندم کمکی بهم نکرده ....... نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید،
این که زندگی سختی داشتی رو میدونم و میتونم حسش کنم ولی اگه همینجوری ادامه بدی نابود میشی و به فکر مامانت باش و کاری که برادرت کرد رو تو انجام نده چون واقعا برای مادر سخته و اینکه برای خودت حتما پیش روانپزشک برو یا تلفنی باهاشون صحبت کن و اگه میتونی چند تا دوست خوب پیدا کن و کمی باهاشون وقت بگذرون موفق باشی و قوی باش
نظرات
دیدگاهتان را بنویسید